- هالک شدن
- فوت شدن و مردن مردن هلاک شدن: (یا بیماری که اگر آب بکار دارد هالک شود)
معنی هالک شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارا شدن و به تصرف در آوردن و ضبط کردن، صاحب چیزی شدن، خداوند چیزی شدن
بدور چیزی گرد شدن
سیزیدن: ماری شدن نیست شدن مردن نیست شدن فانی شدن مردن
خود را شناختن، بحد بلوغ رسیدن پسر یا دختر
تلقین کردن، فهمانیدن
چیز آموخته را فراموش کردن
دریافتن، فهمیدن، درک کردن
غلبه کردن، چیره شدن، پیروز شدن
بر دمیدن بر آمدن طلوع کردن برآمدن (آفتاب یا ستاره)
چیره شدن غلبه کردن پیروز شدن: مسلط گشتن: اگر جاهلی بر زبان آوری و شوخی غالب آمد عجب نیست. یا غالب آمدن برکسی. چیره شدن بر او: ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش بربود. یا غالب آمدن در امری. چیره شدن در آن بر کسی: عفص غالب آمدن در کشتی و سست گردانیدن طرف
تهی شدن خالی شدن: (حاصل آن شب چنان بپا بودم (بیا سودم) کز همه مغز ها کلاک شدم)، (انوری)
ترد و زود پز شدن گوشت و مانند آن
شیفته شدن
فرودآمدن نازل شدن، ناقص شدن، فروتنی کردن، هبوط کردن ستاره
سرگشته شدن متحیرگشتن: (استه وغامی شدم زدردجدایی هامی وامی شدم زخستن مترب) (منجیک)
هاله افتادن: (تادرنیاید انجم وافلاک درنظر ازدود آه هاله بدورقمرزنم) (علی خراسانی)
ماری مرده سیزیده
سیزمند مردنی
Mature
Finance
financiar
взрослеть
reifen
finansować
дорослішати
финансировать
dojrzewać
фінансувати
financieren
amadurecer
finanzieren
maturare